لیست لینک ها | ||
|
. پیری برای جمعی سخن میراند. لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟ گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.
[ شنبه 19 شهريور 1390برچسب: داستان: گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید , ] [ 2:11 ] [ امیر ]
|
|
[ طراحی : لیست لینک ها ] [ Weblog Themes By : HOTLINK ] |